1- افراد کار و تجارت خود را جدی نمی گیرند .
بسیاری از افراد فکر می کنند که این کار یا تجارتی که دارند باید خیلی سریع جواب بدهد و سوددهی داشته باشد.
کار یا تجارت تا وقتی با مدیریت صحیح انجام بشود سود آور است .
بسیاری از مردم فکر می کنند باید در یک کار یا تجارت سرمایه گذاری کنند ، اگر پول ساز بود آنرا جدی بگیرند و در صورتی که اول باید کار یا تجارت را جدی بگیرند سپس کار و تجارت پولساز می شود .
از افرادی نباشید که به دیگران می گویند شما اصلا لازم نیست هیچ کاری انجام بدهید . بهترین کود برای مزرعه پولی است که مزرعه دار هزینه می کند . ( بهترین کود برای مزرعه جای پای باغبان است)
اگر دوست دارید که کار و تجارت شما پیشرفت کند و اگر دوست دارید دیگران هم شما را جدی بگیرند باید تجارت کار و تجارت خود را جدی بگیرید .
2- شک بزرگترین قاتل کار و تجارت است ، چون اعتقاد و ایمان شما را از بین می برد .
از آدمهای خیال پرداز دوری کنید .
هر کار و تجارتی ایمان و اعتقاد می خوادهد .
آدمهای خیال پرداز همیشه می گویند اگه من بتونم تا ده سال این کار و تجارت را راه اندازی کنم . آنها هیچ وقت حساب و کتاب این کار را نکرده اند .
شما وقتی شک می کنید نفوذتان رنگ می بازد .
از آدمهای خیال پرداز دوری کنید با آنها صحبت نکنید ، حتی اگر شما تنها کسی هستید که می توانید تاثیر گذار باشید .
بیاد داشته باشید : بعضی ها خواهند توانست و بعضی ها نخواهند توانست .
هیچکس صددرصد موفقیت را در کارش ندارد ، پس زدگی از ماهیت های کار و تجارت است .
رو این جمله تمرکز کنید : اوه خدای من ! من عقب رونده شدم .
به این دلیل شک قاتل است که همه را تحت تاثیر قرار می دهد .
3- هیچ زمانی را برای یادگیری و تسلط در کار و تجارت صرف نکردن یعنی سرمایه گذاری زمانی نکردن . ( شما سرمایه گذاری نمی کنید مگر اینکه همه چیز را یاد بگیرید و به کار و تجارت خود تسلط پیدا کنید )
آیا این حرف منطقی نیست که هر کسی که بخواهد در کار و تجارت خود آدم موفقی باشه باید تمام فوت و فن کار را بلد باشد .
اگر انتظار دارید که کارتون بگیره باید تمام فوت و فن اون را یاد بگیرید . مثلا اگر می خواهید نانوایی بزنید اول باید نون پختن را یاد بگیرید .
مطمئنا هر چه بیشتر یاد بگیرید به همون نسبت هم موفق تر خواهید بود .
هر می توانید در مورد صنعتی که درون آن کار می کنید اطلاعات کسب کنید . اصلا ببینید این صنعت چه اصول و قوانینی دارد ، چگونه شروع شد ، خودتان چطور شروع کردید .
4- آینده نگری نداشته باشی :
آنهایی که شکست می خورند فقط امروز را می بینند . به همان چیزی تمرکز کنید که می خواهید سازمانتان شش ماه آینده باشد .
آینده مالی شما توی کار و تجارت تان بسته به کارهایی است که ظرف چند ماه آینده انجام می دهید یا انجام نمی دهید . آینده شما بدون شک در راه است چه از الان برای آن برنامه ریزی بکنید یا نکنید .
آنهایی که شکست می خورند هیچ رویایی ندارند . تمام موفقیت ها با رویا شروع می شود . بدون رویا مردم افسرده و بی حال می شوند . آینده نگری بر میگردد به هدف .
آینده نگری بر دلایل دیگر تاثیر مستقیم بیشتری دارد ، زیرا با آینده نگری انسان کار را جدی می گیرد ، شک نمی کند ، برای آموزش دیدن و .... اهمیت قائل می شود .
5- نمی دانند چگونه کار و تجارت را به بقیه بشناسانند ؟
اگر انتظار دارید که واقعا توی کار و تجارت تان موفق باشید یاد بگیرید کار را چگونه به بقیه بشناسانید . تمام سرمایه داران بزرگ می دانند چطور کارشان را به بقیه بشناسانند .
اگر بلد نباشید کار را برای بقیه توصیف کنید مردم شما را جدی نمی گیرند . شما اگر یکی از مشتریهای خود را دعوت کنید و بعد بجای اینکه کارتان را معرفی کنید ، بنشینید و حرفهای نامربوط بزنید چه اتفاقی می افتد ؟
مشتری فکر می کند که کار و تجارت شما آنقدر هم خوب نیست در صورتی که این شما هستید که نتوانسته اید کارتان را خوب معرفی کنید .
اگر بتوانید کار و تجارت خود را خوب معرفی کنید ، می توانید آن را همه جا با خودتان ببرید و توسعه بدهید .
طرح کار و تجارت تان را بشناسید ، جدی بودن خودتان را نشان بدهید .
6- هیچ تمرکزی رو کار و تجارت نداشتن
خیلی از مردم توی هر کار و تجارتی شرکت می کنند و هر کاری می کنند و تمرکز روی کارشان ندارند . مانند بچه ای که مدام خود را با سازهای مختلف سرگرم و درگیر می کند .
اولین قانون مبارزه : تمرکز بر روی نیروی خودمان است . همه کاره هیچ کاره نباشید .
تصمیم بگیرید هدفتان چیست ؟ روی هدفتان تمرکز کنید و آن را به بقیه نشان دهید . شما باید یاد بگیرید و به دیگران هم یاد بدهید .